سرانجام «مصلحت» از ۱۷ خرداد راهی سینماها میشود/ روایت پرونده مشکوک یک آقازاده
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۸۸۷۴۶
به گزارش قدس آنلاین به نقل از روابط عمومی پروژه، فیلم سینمایی مصلحت به کارگردانی حسین دارابی و تهیهکنندگی محمدرضا شفاه پس از ۳ سال بلاتکلیفی، سرانجام چهارشنبه ۱۷ خرداد ماه توسط پخش بهمن سبز راهی سینماهای سراسر کشور خواهد شد.
این فیلم سینمایی که در ژانر سیاسی_معمایی ساخته شده و در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر با دریافت دیپلم افتخار بهترین کارگردانی فیلم اول، رونمایی شد؛ پس از این رویداد سینمایی به دلیل برخی برداشتهای سیاسی، با چالشها و حواشی مختلفی برای اکران در سینماهای کشور مواجه شد که نمایش رسمی آن را به مدت سه سال به تاخیر انداخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این فیلم سینمایی بازیگرانی چون:
فرهاد قائمیان، وحید رهبانی، نازنین فراهانی، مجید نوروزی، مهدی حسینینیا، امیر نوروزی، سهیبانو ذوالقدر و... به ایفای نقش میپردازند.
«مصلحت» که نخستین همکاری مشترک سازمان سینمایی سوره و مرکز فیلم و سریال اوج محسوب میشود، روایتی از پرونده مشکوک و پر رمز و راز پسر یکی از مقامات عالیرتبه کشور است که در حال و هوای دههشصت سپری میشود….
منبع: قدس آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۸۸۷۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بررسی فیلم سینمایی گیجگاه اولین تجربهی کارگردانی عادل تبریزی/ گیجگاه به سبک دهه شصت
عادل تبریزی یکی از عوامل پرکار پشتصحنه سینمای ایران در سالهای گذشته است و در اولین تجربه کارگردانی خودش هم فیلمی را ساخته که از دل سینمای بدنه بیرون آمده است و آگاهانه به آنها ادای دین میکند. یک فیلم شلوغ و پر از خردهداستان و شخصیتهای فرعی که در دهه ۷۰ اتفاق میافتد و از عنصر نوستالژی به خوبی برای درگیر کردن احساسات تماشاگرانش استفاده میکند.
در سینمای ایران که معمولا به صورت پیشفرض فیلمها به ۲ دسته کمدیهای عوامانه و فیلمهای تلخ و جدی تقسیم میشوند، ساختن یک کمدی به جدیترین صورت ممکن که به شعور تماشاگرش احترام بگذارد و در ایده و اجرا هم سطح بالا عمل کند، مورد کمیابی است. تبریزی در اولین فیلمش سعی کرده تا به این سمت حرکت کند و تمام عوامل و عناصر را درست کنار هم چیده.
معرفیعادل تبریزی در نخستین تجربه جدی خود در مقام کارگردانی یک اثر بلند سینمایی به سراغ سوژهای نخنما به اسم «دهه شصت» و «خاطره بازی» با آن دوران رفته است. اما کاری که او با این سوژه تکراری میکند، متفاوت از عمده آثاری است که دیده شده و همین مساله ارزش کارش را بالا میبرد و احتمالا بازهم همین مساله بوده که باعث شده انبوهی از ستارگان سینمایی در فیلم او نقش آفرینی کنند. آنها همگی با همدیگر ادای دینی به دهه شصت و هفتاد سینما و جامعه ایران انجام دادهاند.
در نگاه اولیه گیج گاه با فرمول دهه شصتی ساخته شده و یک اثر کمدی پربازیگر است که در دهه هفتاد و سالهای آغازین آن جریان دارد؛ اما واقعیت امر گیج گاه متفاوت است و نمیخواهد چیزی شبیه به نهنگ عنبر باشد. گیج گاه بیشتر از آنکه یک کمدی باشد، یک تجدید خاطره دلنشین است که دل تماشاگر را گرم میکند و بیشتر از آن با مغزش سر و کار دارد که آن را به فکرهای شیرین فرو ببرد.
بازیگران: حامد بهداد، باران کوثری، سروش صحت، فرهاد آییش، بهرنگ علوی، امیرحسین رستمی، نادر سلیمانی، بیژن بنفشهخواه، سیاوش چراغیپور، محمد الهی و جمشید هاشم پور.
داستان فیلم گیجگاهفیلم گیجگاه درباره یک معلم ادبیات و ورزش است که کلاس کاراته دارد و چشمش مادر مطلقه یکی از شاگردانش را گرفته. اما کلی اتفاق عجیب و غریب دیگر میافتد و حتی پای جمشید هاشمپور ستاره فیلمهای اکشن ایرانی آن سالها هم به قصه باز میشود و قضایا طوری به هم میپیچد که انتظارش را ندارید. زنی به نام مهتاب که چند وقتی میشود با شوهرش متارکه کرده و همراه با پسرش عرفان و خواهر و شوهر خواهرش در یک خانه بزرگ قدیمی زندگی میکنند. کل این خانواده عاشق فیلم و سینما هستند و شبی نیست که با دیدن فیلم به روز نینجامد. عرفان کلاس کاراته میرود و مربیاش حسن آقا از معلمان مدرسه است. حسن در واقع هم معلم ادبیات است و هم معلم ورزش، مانند بسیاری از معلمهای بیربط دهه شصت و هفتادیها که درس ورزش را هم تدریس میکردند نیست و سعی کرده که ارتباطی بین فنون کاراته و شاهنامه فردوسی پیدا کند.
آشنایی مهتاب و حسن منجر به یک رابطه عاشقانه میان این دو میشود که عرفان آنچنان با این رابطه موافق نیست. پدر عرفان هم از این ماجرا دل خوشی ندارد اما طلبکاری در بیرون از زندان دارد که دائما خانواده را تهدید میکند و دستش به جایی بند نیست. ماجرای عاشقانه این مادر و مربی کاراته سر درازی پیدا میکند و وقایع گوناگونی برایشان پیش میآید که حوادث فیلم را شکل میدهند.
نقد و بررسیفیلم یک تلنگر به ذهن تماشاگر است و دستان او را میگیرد و با خود به بیست سی سال پیش میبرد. هرچند در برخی مواقع نمیتواند آن حال و هوا را به درستی نشان دهد و نهایتا با یک بستنی کیم، نمادی از دهه شصت و هفتاد به خورد مخاطب میدهد اما فیلمساز سعی کرده حتی ریتم و مسائل فنی فیلمش را حول محور همان سالها بچرخاند.
گیج گاه پر از خرده داستان است و فیلمنامه منسجمی ندارد. در واقع فراز و فرود فیلمنامه در گروی همین داستانکها است و نمیتوان به فیلمنامه آن نمره کاملی داد چرا که به نظر میرسد از ترکیب چند ایده گوناگون یک مغلمه سینمایی بیرون آمده است. خط ارتباطی که در تمام داستان وجود دارد همان رنگ و بوی دهه شصت و هفتاد ایران است. از مریم حیدرزاده گرفته که شاعر این زمانه بود تا عشق به ژاپن و فنون کاراته که در بین مردان ایرانی همهگیر شده بود. از داشتن موبایل که یک ویژگی بارز برای مردم بود تا عشق به فیلمهای جمشید هاشمپور که تک ستاره سینمای آن روزها به حساب میآمد.
کارگردان سعی کرده در هر سکانسی یکی از این آثار به جا مانده از سالهای دور را بگنجاند و چشمان تماشاگر را به این فضا عادت دهد. مشکل اما دیالوگهایی است که برای بازیگران انتخاب شده که گاه اصلا با حال و هوای آن روزها تجانس ندارد. این موارد در زمانی که طراحی لباس و صحنه در خدمت آن سالها درآمدهاند، بیشتر توی ذوق میزند. اما فارغ از این موضوع، خط داستانی پراکنده فیلم هم انگار همگی از پاورقیهای مجلههای آن دوران در آمدهاند.
با توجه به داستانهای فرعی و موقعیتهای داستانی متعدد، پیرنگ اصلی فیلم نحیف و کمرنگ است و دیر راه میافتد. در عوض، فیلم سعی دارد با ردیف کردن موقعیتهایی بامزه که پر است از ارجاع به فیلمها و زندگی مردم در دهه هفتاد، این خلأ را پوشش دهد. ایدهها و شخصیتهای فیلم به صورت مستقل و مجزا جذاباند و هرچه بازیگرها برای ایفای نقش بیشتر فاصله گرفته باشند از از تصور ذهنی مخاطب و کارهای قبلی خود، بیشتر هم به چشم میآیند. در صدر هم حامد بهداد قرار دارد که یک بار دیگر و این بار در یک ملودرام با مایههای کمدی توانسته تواناییهای بازیگری خودش را به رخ بکشد و نبض فیلم را در دست بگیرد.
شخصیت هاشخصیت پردازی حسن، یکی از نکات قابل تامل فیلم است. او شخصیتی پیچیده و عجیب دارد و حامد بهداد توانسته با نقش آفرینی هنرمندانهاش به این نقش، روحیه خاص دیگری بدهد. در ذهنم هیچکس دیگری به جز بهداد را نمیتوانم تصور کنم که این نقش را درست از آب دربیاورد. گریم زیبا و هنرمندانهای که روی صورت او انجام میشود (چه وقتی خودش است و چه زمانی که میخوهد شبیه جمشید خان هاشم پور باشد) در کنار بازی قهارانهاش فیلم را تصاحب میکند.
باران کوثری نیز در نقشی فرو رفته که تقریبا برای او تکراری شده اما واقعیت اینجاست که از پس این نقش آفرینیها خوب برمیآید. زنی ساده با عشوههای سنتی زنانه که بارها و بارها در فیلمهای مختلف توسط او به تصویر کشیده شده و در اینجا نیز با همان مهارت قبلی پیاده سازی شده است. کوثری حالا به جز یک «زن» نقش «مادر» را هم ایفا میکند و همین ارزش افزوده کاری کرده که نقشش کمی متفاوت به نظر بیاید.
بازیگران فرعی فیلم نیز از ستارگانی هستند که چراغ درخششان تقریبا رو به خاموشی است، درست مانند سینمای دهه شصت و هفتاد که فیلم روی آن تاکید شدیدی دارد. انتخاب این افراد که در اطراف بازیگران اصلی در آمدهاند، بازهم هوشمندی کارگردان بوده چرا که مانند هالهای قدیمی اما همچنان آشنا هستند که بازیگران جدیدتر فیلم را همراهی میکنند. از بیژن بنفشه خواه گرفته تا فرهاد آییش و نادر سلیمانی، همگی در نقش آفرینیهای کوتاهشان به درستی ظاهر شدهاند. از همه بهتر هم قطعا سروش صحت است که سر تا پای او یادآور همان سالهاست.
بازیگر خرسال فیلم که به نظر میرسد اولین تجربه بازیگری خود را در سینما سپری میکند نیز میتواند پا به پای ستارگانی که دورش را گرفتند پیش بیاید. نسل بازیگران کودک و نوجوان قدرتمند سالهاست که از سینمای ایران تقریبا برچیده شده و توجه چندانی به آن نمیشود، این موضوع البته تقریبا جهانی است و دلایل خاص به خودش را هم دارد. در هر حال میتوان ادعا کرد بازیگر گیج گاه میتواند آینده درخشانی برای خودش رقم بزند.
نیایش احمدی _ خبرنگار تحریریه جوان قدس